سکوت مُغ

دیگر آن عاشقانه ترین غزل ها

و شکوه آمیز ترین سرودهایی که همچون آواز پر فرشتگان

در زیر غرفه بلند و موهم این شبستان می تنید

شب هر چه می گفتم درازتر می شد

و راه هر چه می رفتم درازتر می شد

من دیگر از گفتن

و من دیگر از رفتن

و من دیگر از سرودن

من دیگر از ترنه خواندن خسته گشتم

افسرده گشتم نو مید شدم ساکت ماندم...

ساکت ساکت!